ماجرای زندگی من و زنم الناز و سعید و زنش (ادامه قسمت قسمت ششم)
فریبا وقتی به پشت دراز کشید که سعید روی شکمش و روی روناشو روغن بماله چشمم افتاد به سینه هاش که به زور داخل سوتین جا شده بود.بیکینی هاشون اینقدر تنگ و کوچک بود که قشنگ بغل های سینه هاش اومده بود بیرون و خط سینه هاشون کامل مشخص بود.طوری که فقط نوک سینه هاشونو نمیتونستیم ببینم.سعید روغن رو داشت روی شکم و پاهای فریبا میمالید خیلی دوست داشتم تو اون لحظه من جای سعید بودمو روغن رو روی شکم و رون های فریبا میمالوندم .اخخخخ همونطوری که دست سعید از روی شکم فریبا میرفت روی پاهاش و رون هاشو روغن بماله چشمم به شورت فریبا افتاد .خیلی تنگ بود قشنگ رفته بود لای پاهاش و اینقدر کوتاه بود که فک کنم اگه سه انگشت دیگه میداد پایین کوسش می زد بیرون .این صحنه ها رو که میدیدم الناز رو بیشتر میمالوندم و محکمتر روغن رو روی باسنش میمالوندم . الناز هم صداش در اومد که ارووم تر چه خبره ..بعد از یه ربع الناز که حسابی پشتش داغ شده بود برگشت و نشست و به من گفت بریم تو اب یه کم اب بازی کنیم ..منم گفتم بریم.. من و الناز که بلند شدیم فریبا و سعید هم با همراه شدن و با هم رفتیم تو اب دریا.رفتیم تا جایی که اب تا کمرمون می اومد .من و سعید یه کم رفتیم جلوتر و یکم شنا کردیم بعدش من به سعید گفتم بیا بریم الناز و فریبا رو اذیت کنیم .سعید هم قبول کرد.یکم زیر ابی رفتیم تا رسیدیم بهشون . اونا هم گرم صحبت بودن و حواسشون نبود .من از زیر اب کمر الناز و گرفتم و قلقلکش دادم و سرم رو اوردم بیرون از اب و الناز رو از کمرش بغل کردم و بلندش کردم . الناز هم فقط جیغ می زد و میگفت سامان نه نه نندازی منو . غرق میشم . منم میگفتم نه عزیزم چرا غرق بشی . سعید هم فریبا رو مثل من بلند کرده بود درست یه قدمی ما بودن به طوری که الناز و فریبا همدیگه رو بغل کرده بودن و کامل به هم چسبیده بودن که مثلا نزارن ما اونا رو بندازیم .خیلی به هم چسبیده بودیم به طوری که دست های من که دور کمر و شکم الناز چسبیده بود و گرفته بودمش از اون طرف به رون ها و شورت فریبا چسبیده بود تا حالا اینقدر به هم دیگه نزدیک نشده بودیم که دستام به پاهای فریبا بچسبه اونم تو حالت لختش . زنامون فقط جیغ و داد میکردن و همدیگه رو بغل کرده بو دن که نیوفتن . من و سعید هم اونا رو بالا و پایین میکردیم و مثلا میترسوندیمشون . پشت دستام که به رون ها و شورت فریبا کشیده میشد حال میکردم به طوری که حسابی کیرم راست شده بود .الناز خودش و خیلی تو جابجا میکرد که یه لحظه یه موج بلند اومد و فریبا و سعید که پشت به موج بودن رو هل داد سمت ما و همراه موج افتادن روی من و الناز . من که کامل رفتم زیر اب الناز و فریبا هم که تو بغل هم بودن افتادن روی من که یه لحظه تو اب دیدم دو تا باسن تو بغل من روی سینه هامه و واسه اینکه یه وقت الناز و فریبا زیر اب خفه نشن دستامو گذاشتم روی باسن هردوتاشون و اونا رو از زیر اب هل دادم بالای اب در همین حین نمیدونم دست کدوم یکیشون بود که خوردش به کیر من که حسابی راست شده بود .خلاصه منم بلند شدم و دیدم که الناز و فریبا دارن میخندن .فریبا هم با یه نگاه معنادار داشت رو به سمت من میخندید که من به باسنش دست زدم شاید هم دست فریبا بوده که تو اون صحنه خوردش به کیر من .. من هم بهشون گفتم که شانس اوردین نجاتتون دادم .اینقدر که تو حال خودشون بودن که دیدم سوتین الناز یکم رفته پایین تر و از بس که بیکینی هاشون تنگ بود یه مقدار از تیرگی نوک سینه هاش اومده بود بیرون یه چشمم به سعید بود که اونم داشت سینه ای زن منو نگاه میکنه .نوک سینه های فریبا هم از زیر سوتینش چون خیس خیس شده بودن قشنگ خودنمایی میکرد. . با همدیگه از اب اومدیم بیرون و رفتیم سر جامون دراز کشیدیم . زنامون به پشت درا کشیدن . یه لحظه چشمم به شورت فریبا افتاد که چون خیس خیس بود کامل چسبیده بود به کوسش و یه مقدار از شورتش رفته بود لای درز کوسش . شورت الناز رو هم که دیدم اونم کامل درز کوسش از زیر شورت مشخص بود .یه نیم ساعتی همون حا دراز کشیدیم و کامل خشک شدیم و لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم سمت هتل . وارد سوییت که شدیم الناز گفت : ما که دیگه همدیگه رو لخت دیدیم پس مشکلی نداره لباسامونو در بیاریم و مثل تو ساحل تو خونه هم باشیم . فریبا هم تایید کرد و همونجا لباسشونو در اوردن و با همون بیکینی هاشون تو خونه لخت شدن .بعدش هم با همدیگه رفتن داخل حمام . من هم رفتم تو اتاق که بخوابم . یه چرت کوچیک زدم و چشمام رو باز کردم که دیدم الناز تو اتاقمون لخت لخت روی تخت نشسته و داره موهاشو شونه میکنه .من هم دستمو رسوندم بهش و گفتم که خوشگلم دوش گرفتی تمیز شدی بیا بغلم عزیزم. الناز هم به پهلو رو به من دراز کشید و شروع کردیم به لب گرفتن . پتج دقیقه از هم لب گرفتیم ..
الناز : پاشو برو تو هم دوش بگیر بیا بیرون که نهار بخوریم .
منم رفتم دوش گرفتم و مثل ساحل فقط با یه شلوارک اومدم تو پذیرایی پیش بچه ها .دیدم که الناز و فریبا داخل اشپزخونه هستن منم رفتم کنار سعید که روی مبل ها نشسته بود داشت تلویزیون نگاه میکرد نشستم بعد یه دقیقه دیدم که الناز و فریبا به همراه غذاهای سفارشی از رستوران. از اشپزخونه اومدن سمت میز نهار خوری که هر دوتاشون فقط شورت و سوتین تنشون بود .الناز هم همون شورت و سوتین سفیدی که همیشه تو خونه خودمون میپوشید تنش کرده بود که حسابی هم تنگ بود فقط نوک سینه هاشو میپوشوند و شورتش رو هم اگه سه انگشت دیگه می اوردی پایین کوسش دیده میشد .فریبا هم یه شورت و سوتین قرمز رنگ تنش بود خیلی سکسی شده بود منم یه سره داشتم نگاش میکردم از بالا تا پایین اون پاهای تو پر و سفیدش و باسن بزرگش تو اون شورت تنگش سکسی تر بود دوست داشتم اون شورت هم نبود قشنگ میتونستم کوسش رو هم دید بزنم و حتی برم به کوسش دست بزنم ولی حیف که نمیشد.فریبا هم در همون حالتی که داشتن می فتن سمت میز نهار خوری منو که دید روی باسنش زووم کردم یه لبخند معناداری بهم کرد و گفتش که عافیت باشه سامان جون .بیاین نهار . منم سریع چشامو از روی کون فریبا دزدیدم و با سعیدبلند شدیم رفتیم سمت میز نهار رو خوردیم و تصمیم گرفتیم یه استراحت کوچیکی بکنیم و غروب بریم داخل شهر یه دوری بزنیم.بعد نهار هر کدوم رفتیم داخل اتاقمون و من همون اول الناز رو بغل کردم و شروع کردم به لب گرفتن و بوسیدنش مثل اینکه دفعه اولمه دارم ازش لب میگیرم .دیدن بدن لخت فریبا باعث شده بود من حسابی تحریک بشم و حس شهوتم رو روی الناز خالی کنم داشتم از الناز لب میگرفتم و گردن و سینه هاشو لیس میزدم و میخوردم که الناز گفت: سامان تو چته چرا اینجوری شدی نکنه فریبا رو که لخت دیدی اینجوری شدی؟
من: خوب اره تو هم باشی اینجوری میشی
الناز: خوش به حالت شده حسابی
من :الناز جوون عزیزم تو واسه من تنها زنی هستی که عاشقت هستم و خواهم بود بعدش هم تو هم جلوی سعید لختی سعید هم همینجوری مثل منه حتما دیگه ماها با هم راحتیم
بعدش میخواستم برم سمت کوس الناز که الناز نذاشت و گفتش که بزار شب موقع خواب یه حال اساسی بهت میدم
منم قبول کردم و تو بغل هم یکم خوابیدیم و هوا داشت تاریک میشد که بیدار شدیم و با سعید و فریبا با هم رفتیم تو شهر . الناز یه تاپ استین حلقه پوشیده بود که نصف خط سینش مشخص بود و سینه هاش از کنار مشخص بود و یه وجب از پایین کوتاه بود و تا بالای نافش میومد و شکمش زده بود بیرون . یه دامن کوتاه هم پوشیده بود که تا نصف رونش میومد پایین. فریبا هم مثل لباس الناز پوشیده بود ولی دامنش یکم کوتاه تر از الناز بود و اون رونای سفید و خوشگلش حسابی خودنمایی میکرد.خلاصه رفتیم تو شهر یه دوری زدیم و من و سعید هم دو سه تا شیشه مشروب گرفتیم که دیگه کامل از ازادی استفاده کنیم . چون برگردیم ایران دیگه از این خبرا نیست واسه همینه به الناز هم تو لباس پوشیدن و ازاد بودنش کاری ندارم چون برگردیم ایران از این خبرا نیست دیگه و دوست دارم بهش خوش بگذره اینجا..
اخرای شب بود که برگشتیم هتل و از بس که خسته بودیم رفتیم تو اتاقامون که بخوابیم .قبلش الناز رفت یه دوش بگیره بعدش با همون حوله دورش اومد روی تخت کنارم دراز کشید منم حولشو باز کردم و شروع کردم به لب گرفتن باهاش .از بالا شروع کرذم به بوسیدن و لیسیدنش . تمام گردنش و بوسیدم اومدم دور تا دور و زیر سینهاشو و نوکشون رو لیسیدم و خوردمشون اومدم روی شکمش و دور نافشو بعد هم رفتم سراغ پاهاش چون خوب تمیز شسته بود خودشو حسابی انگشت های پاشو با اون ناخن های بلند و خوشگلش لیس زدم و اومدم بالاتر روی ساقش و روناشو بعد هم اومد روی کوسش و مثل کوس ندیده ها شروع کردم به خوردن کوسش و در حین خوردنش الناز گفت : معلومه فریبا خوب حشریت کرده . منم گفتم نه عزیزم خودت و این اندام سکسیت منو دیوونه کردن جووون
الناز : عزیزم میخوام امشب از کون هم بکنی منو خوب تمیزش کردم داخل سوراخ رو و خوب شستم
من: چجوری شستی داخل دستشویی که شلنگ اب نیستش
الناز : تو حمام یه شلنگ و یه شیر اب واسه شستشویی حمام هستش با همون شستم
درست میگفت چون حمام خیلی بزرگ بود یه قسمتش یه سنگ توالت فرنگی دیگه گذاشته بودن و البته یکم با فاصله یه شیر اب مخصوص شستشوی حمام بود..
منم رفتم سراغ سوراخ کونش و انگشتم رو کردم داخلش و بعد دوتا انگشت و بردم سمت دهنش که خودش بخوره یکم با انگشتام با سوراخ کونش بازی کردم که حسابیباز شده بود منم زبونم رو کردم داخل کونش و بالا و پایین سورذخ کونش رو لیس زدم بعد رفتم سمت دهن الناز و زبونم رو کردم تو دهنش که حسابی واسن بخوره زبونمو . بعدش دوباره رفتم سمت کوسش و با انگشتم کردم داخل کوسش و سقف کوسش و بازی میدادم تا ارضا بشه تو همین حین صدای فریبا رو شنیدم از اون اتاق که یه اه بلند کشید و شروع کرد به اه اووه کردن الناز هم که کم کم داشت ارضا میشد اه اه کردنش بلند تر شده بود . صدای فریبا رو که میشنیدم تند تر انگشتم رو تو کوس الناز تکون میدادم .طوری که الناز ارضا شد و اب خیلی زیادی از کوسش سرازیر شد به سمت سوراخ کونش و منم سریع همه اباشو لیس زدم و یه مقدار رو خورذم و بقیه رو تو دهنم جمع کردم و بردم سمت دهن الناز و خالی کردم تو دهنش و اونم تو دهنش نگه داشت و منو به پشت دراز کرد و شورتم رو از پام در اورد و کیرم که حسابی راست شده بود رو کرد تو دهنش و با همون اب های تو دهنش حسابی خیسش کرد و واسم ساک میزد بعدش سریع اومد روی من نشست و کوسش رو با کیرم تنظیم کرد و کرد داخل کوسش و چند بار که بلا پایین شد دیگه راه کوسش کامل باز شد واه اووه میکرد حسابی صدای فریبا هم از اون اتاق میومد که اخ و اووخ میکرد فومعلوم بوذ که داره از کون میده به سعید . الناز بعد از چند بار بالا پایین شدن دوباره کیرم رو کرد تو دهنش و حسابی خیسش کرد تو همون حالت نشست روی کیرم و این دفعه سوراخ کونش رو تنظیم کرد با کیرم و نشست روی کیرم .چند بار ارووم ارووم بالا پایین کرد دیگه حسابی سوراخ کونش باز شده بود کامل کیرم میرفت داخل کونش و آه آه الناز تبدیل شد به آخ اووخ ولی بعد از چند بار که سوراخش حسابی باز شده بود منم تند تند از اون زیر داشتم تلمب میزدم تو کونش که صدای الناز تبدیل شد به آههه های کشیده و بلند بلند که یهویی صدای سعید رو شنیدم از اون اتاق گفتش سامان جان یکم ارروم تر داریم میخوابیم چون در اتاقامون کامل باز بود و روبروی هم بودن کامل صدا رد و بدل میشد .منم خندم گرفت و گفتم چشم سعید جان الناز هم که انگار یه مقدار خجالت کشیده بود صداش در نمیومد .بعدش فریبا گفتش که الناز جوون راحت باش عزیزم میذونم سخته سعید الکی میگه با هنوز نخوابیدیم بعدش شروع به اه اه کردش . الناز هم که صدای فریبا رو شنید دوباره شروع کرد به اه اه کردن کونش حسابی باز شده بود از روی من رفت کنار رو دوباره کیرم رو کرد تو دهنش و خوب کیرم رو که تازه از سوراخ کونش اومده بود بیرون رو تو دهنش تمیز کرد بعدش اومد روی دهن من نشست منم که به پشت دراز کشیده بودم سوراخ کونش رو اورد جلوی دهن من که حسابی واسش بخورم منم زبونم رو میکردم داخلش و حسابی لیس میزدم . کوسش رو هم حسابی خوردم چوچولش رو هم کامل میکردم تو دهنش . بعدش بهش گفتم که به پهلو پشت به من دراز بکشه تو همون پوزیشنی که من عاشقشم . منم از پشت گذاشتم داخل کوسش . بعد در اوردم و گذاشتم داخل کونش همین رو چند بار تکرار کردم که ابم داشت میومد سریع کر دم داخل کونش و همون داخل کونش تمام ابم رو با فشار خالی کردم . اینقدر خسته شده بودیم دیگه از جامون تکون نخوردیم و تو همون حالت به پهلو خوابمون برد